سروش و سروینسروش و سروین، تا این لحظه: 15 سال و 10 ماه و 27 روز سن داره

سروش و سروین دوقلوهای نازنینم

روزگار بهاری ما

گلای من بهار امسال ما تا  الان اینگونه گذشت با دوستامون رفتیم تاتر عروسکی بقیه ی ماجرا در ادامه ی مطلب   چند عکس زیبا از گشت و گذار بهاری مون عروسی پارک با دوستامون. البته اینقدر با دوستامون پارک می ریم که دیگه عکس و ثبت همه ی لحظه هامون از حوصله خارجه ولی هر از گاهی یه عکسهایی هم می اندازیم شهربازی با دوستامون اینم یه نی نیه ناز که تازه به دنیا اومده و هنوز یه ماهش نبود، نگار کوچولو روز معلم و قدر دانی از معلمای خوبمون که البته فقط با یکیشون عکس انداختیم، خانوم طوفان پو...
19 ارديبهشت 1393

نمایشگاه کتاب ۹۳

امروز یعنی پنجشنبه صبح من و سروش و سروین با هم به نمایشگاه کتاب رفتیم. قافل از اینکه ماشینمون زوجه و نمایشگاه در محدوده ی زوج و فرد . خلاصه در محدوده بودیم و وسط ترافیک که با دیدن پلیسی در حال جریمه ی ماشین پارک شده ای با پلاک زوج ، یهو یادمون افتاد ولی راه پس و پیش نداشتیم ، لاجرم دست به دامن خداشدیم و با سروش و سروین دعا می کردیم که پلیس نبینتمون. چون پلیس که نمی دونه ما واقعا حواسمون نبود و بخاطر قانون شکنی جریمه میشدیم ولی خدا می دونست .که شکر خدا به خیر هم گذشت. هرسال من به تنهایی به نمایشگاه می رفتم و امسال سروش و سروین  برای اولین بار بود که نمایشگاه کتاب رو می دیدن و خودشون کتاب انتخاب کردن. سروش و سروین در حال بررسی و انت...
19 ارديبهشت 1393

نوروز ۹۳

گلای من سلام.... خاطرات نوروز 93 مونو با یه کم تاخیر می نویسم اونم بدلایل مشغله ی زیاد، انتخاب مدرسه ، کلاس های تابستانی و برنامه های تفریحی سروش و سروین و دوستان که حقیقتا وقت گیره و.... و البته کمی مشکلات الکترونیکی که خدارو شکر حل شد.  و اما نوروز امسال ما که در ساحل زیبای خزر سپری شد. روز اول سال عازم سفر شدیم و از بدو ورود شما با خاله جونیا رفتین لب دریا و شن بازی و جمع آوری سنگ های رنگی و گوش ماهی های خاص. بعد هم من به شما پیوستم و این عکس ها و لحظه ها به ثبت رسید. و بعد مامانی و دایی جون هم به جمعمون اضافه شدند.   اینجا هم سروش و سروین و جوجو.   اینجا هم میدان شهدای ساریه که نوروز و سنت زیبای هفت سین زینت...
19 ارديبهشت 1393
1